سناریو ارکینp⁴ پارت آخر♡
*سناریو آرکین p⁴ پارت آخر:
آپهلیوس:*جواب دادن تلفن* بله؟
پارانولا:تروخدا بیاید کمک من دارم تشنج میکنم!
آپهلیوس:چیییی؟!!!
کاین:*صداش از پشت تلفن میرسه* پارانولا با کی داری حرف میزنی؟ بیا ببین چی پیدا کردم! میای یا بیارمت؟!!!!
پارانولا:کمککککککک!!!
آپهلیوس:چیشده پارانولا؟!!
*قطع شدن تلفن* (و قطع شدن نفس کشیدن من😂)
*تا رسیدن به بیمارستان بعد و الان همه دارن به سمت اتاق پارانولا میدون*
آپهلیوس:این دفعه دیگه چرا همتون اومدین؟ تازه ا/ت هم ایندفعه اومده!
ا/ت: خب اگه یکی بهش حمله کرده باشه چی؟*لیز خوردن*
همشون باهم:ا/تتتتتتتتت!!!!
*یه مقداری بعد* (نویسنده:بعله یه مقدار مشکلی دارین؟!)
کیت لین:این چند وقت کلا بدبیاریه!! الان هم ا/ت کنار پارانولا رو تخت بیمارستان خوابیده و دست تو پا شکسته است...
ا/ت:هیهیهیییییی!
پارانولا:دلش واسه من تنگ شد اومد کنارم
ا/ت: عهههههههههههههه!!
*آکلی وارد میشود*(نویسنده:باز هم وارد شدن)
آکلی:یه خبر بد دارم اول کدوم و بگم؟!
پارانولا و ا/ت: *زمزمه کنان* آخه کی یدونه خبر و میگه کدوم و بگم...
جینکس:اول خبر بد!!!
*ا/ت و پارانولا سعی میکنن نخندن و یچی زمزمه میکنن* (نويسنده:خدمت اونایی که نفهمیدن چرا چون جینکس باهوش ما هم همکاری کرد)
اکلی:اهری چاقو خورده....
همه به جز آکلی:چیییییییییی؟!
*یکم بعد*
کی سانت:خب دیگه امروز خود بدبیاریه.....سه نفر رو تخت بیمارستان!!
وای:از این بدتر نمیشه
*راکان تلفنی که داشت حرف میزد و قطع میکنه*
راکان:از این بدتر هم میشه!
ا/ت و آهری و پارانولا باهم:قربانی بعدی کیه؟
راکان:ست از بالای سقف بیمارستان افتاد
همه باهم الا راکان:چی داری میگیییییی!!!!
(نویسنده:امیدوارم خوشتون اومده باشه حمایت یادتون نره ممنوننننننننننن)
آپهلیوس:*جواب دادن تلفن* بله؟
پارانولا:تروخدا بیاید کمک من دارم تشنج میکنم!
آپهلیوس:چیییی؟!!!
کاین:*صداش از پشت تلفن میرسه* پارانولا با کی داری حرف میزنی؟ بیا ببین چی پیدا کردم! میای یا بیارمت؟!!!!
پارانولا:کمککککککک!!!
آپهلیوس:چیشده پارانولا؟!!
*قطع شدن تلفن* (و قطع شدن نفس کشیدن من😂)
*تا رسیدن به بیمارستان بعد و الان همه دارن به سمت اتاق پارانولا میدون*
آپهلیوس:این دفعه دیگه چرا همتون اومدین؟ تازه ا/ت هم ایندفعه اومده!
ا/ت: خب اگه یکی بهش حمله کرده باشه چی؟*لیز خوردن*
همشون باهم:ا/تتتتتتتتت!!!!
*یه مقداری بعد* (نویسنده:بعله یه مقدار مشکلی دارین؟!)
کیت لین:این چند وقت کلا بدبیاریه!! الان هم ا/ت کنار پارانولا رو تخت بیمارستان خوابیده و دست تو پا شکسته است...
ا/ت:هیهیهیییییی!
پارانولا:دلش واسه من تنگ شد اومد کنارم
ا/ت: عهههههههههههههه!!
*آکلی وارد میشود*(نویسنده:باز هم وارد شدن)
آکلی:یه خبر بد دارم اول کدوم و بگم؟!
پارانولا و ا/ت: *زمزمه کنان* آخه کی یدونه خبر و میگه کدوم و بگم...
جینکس:اول خبر بد!!!
*ا/ت و پارانولا سعی میکنن نخندن و یچی زمزمه میکنن* (نويسنده:خدمت اونایی که نفهمیدن چرا چون جینکس باهوش ما هم همکاری کرد)
اکلی:اهری چاقو خورده....
همه به جز آکلی:چیییییییییی؟!
*یکم بعد*
کی سانت:خب دیگه امروز خود بدبیاریه.....سه نفر رو تخت بیمارستان!!
وای:از این بدتر نمیشه
*راکان تلفنی که داشت حرف میزد و قطع میکنه*
راکان:از این بدتر هم میشه!
ا/ت و آهری و پارانولا باهم:قربانی بعدی کیه؟
راکان:ست از بالای سقف بیمارستان افتاد
همه باهم الا راکان:چی داری میگیییییی!!!!
(نویسنده:امیدوارم خوشتون اومده باشه حمایت یادتون نره ممنوننننننننننن)
- ۱.۵k
- ۱۰ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط